سال97 یکی از سالهای پر خیر و برکت برای دیارمان بود . یکی از بهترین هدایای دولت جمهوری اسلامی به مردم دیارمان هرچند با تاخیر اما در سال 97تحقق یافت و آن هم احداث بند خاکی در بالادست بین آباد بود که به بزرگترین بند خاکی شرق کشور مشهور شد . تاخیر به این دلیل که روستاهای حامی و دهنرود به علت خشکسالیهای سالهای اخیر تقریبا از جمعیت خالی شد . اما ارزشمند به این خاطر که پس از سالها دوباره با بارانهای رحمت الهی و آب گیری دو سه باره بستر سد دوباره قنات بین آباد و رودخانه ای که زمانی پر از درختان بید بود ، پر آب شدند و امید به این دیار باز گشت . خداوند را بخاطر این نعمت شاکریم و از همه مسئولین و دست اندرکاران پرتلاش بویژه استاندار محترم و مدیر کل محترم منابع طبیعی جناب آقای مهندس نصرآبادی و همکارانشان که با مهندسی ارزش روی این پروژه در زمانی کمتر از4  ماه آن را به بهره برداری رساندند ، تشکر می کنیم .

امسال روز هشتم محرم هم تعطیل بود . محرم متفاوتی داشتیم . طبق معمول جوانان هیات  چند سالی است روز هشتم همراه با اهالی با صفای آرک با دسته بندی به مزار سید ابوالقاسم دهنرود می روند . امسال اما علاوه بر جوانان تعداد زیادی از اهالی روستا نیز با این عزیزان همراه با هیات ابتدا به آرک و سپس با اعضای هیات محترم آرک به دهنرود رفتند مراسم با شکوهی بود . اهالی دهنرود و حامی نیز با احترام خاصی از تمام مردم پذیرایی نمودند و در محل مزار در حال ساخت آقا سید ابوالقاسم مراسم عزارداری خوبی سرپاشد . همینطور مراسم خرج حسینی آقا شیخ در حامی نیز بسیار شلوغ بود . خداوند از همه قبول فرماید .

روزهای بعد ابتدا هیات محترم دهنرود بر مزار شهید تاجدینی حاضر شد و روز بعد هم هیات محترم روستای آرک . مراسم بخوبی برگزار گردید . از تغییرات این چند ساله تغییر زمان علمگردان از عصر به صبح تاسوعاست . یکی از پدیده های امسال چاووشی آقا جواد تاجدینی بود که برای من تازگی داشت و شاید در آینده فیلم آنرا تقدیم شما کنم . علی الخصوص چاووشی قتلگاه و مراسم حسن حسین.مراسم حسن حسین هم با نظم بهتری از هر سال برگزار گردید مراسم شام غریبان هم مراسمی خوب و جالب بود  . از تمام دست اندرکاران مراسم و بویژه آخوند محمد رضا اسماعیلی ،محمد آقای بهارشاهی و نوحه زیبای شام غریبان ، آقا ظاهر دقیق ، عرفان و کادر پرتلاش پذیرایی و بویژه آقا رضا تاجدینی (اسد) و همه دست اندرکاران پیدا و پنهان این مراسم تشکر می نماییم و برایشان آرزوی توفیق داریم .

متاسفانه بدليل حضور قدرتمند شبكه هاي مجازي تلفن همراه و مشغوليتهاي فكري ديگر اخيرا فرصت بسيار كمي براي بروز رساني سايت وجود دارد . خلاصه اي از آنچه گذشت و به ياد دارم را خدمت شما بزرگواران عرض مي نمايم :

1- درگذشت مادري مهربان و زحمتكش سركار خانم گل عذار تاجديني مادر مرحوم عبدالله تاجديني در هفته هاي آخر اسفند ماه ، خداوند ايشان را غريق رحمتهاي واسعه خودش گرداند .

2- بارش بارانهاي رحمت الهي در هفته اول سال 1396 و جاري شدن چند باره سيلاب در رودخانه بين آباد . بارش باران موجب خوشحالي زايد الوصف كشاورزان بحران زده از خشكسالي و رويش علفهاي فراوان و سرسبزي منطقه گرديده است . 

3- درگذشت مادري مهربان و دوست داشتني سركار خانم حاجي نساء زنگويي همسر مرحوم مير رضا تاجديني روز 14 فروردين ، اين دو بزرگوار هر دو انسانهايي مهربان و دوست داشتني بودند كه عمري را با عزت در بين آباد سپري نمودند. خداوند ايشان را هم غريق رحمت واسعه خود گرداند .

4- راهي شدن كاروانهاي متعدد از روستا به سمت كربلاي معلي از ابتداي عيد تاكنون ، ابتدا همسر و فرزند كوچكم در ايام عيد ، سپس خانمها فاطمه محمد همسر محترم علي آقاي رهبر ، معصومه ايوب فرزند محترم آقاي ايوب دقيق و سكينه غلامعلي فرزند محترم آقا غلامعلي نظري و همسر محترم آقا رضا ده خواه (ميرعلي) و سپس آقا جهانگير نخعي و بانو و آقا اسماعيل نخعي و بانو و فاطمه جان نخعي و فرزند و امروز آقا نيك محمد و بانو . انشاااله كه سفر همه عزيزان بي خطر و زيارتشون مقبول باشد .

5- كوهپيمايي و راهپيمايي جوانان در ايام مختلف از جمله گروهي شامل آقا رضا ، عباس آقا ، آقا اسماعيل بهاري ، آقا صادق تاجديني ، آقا نصر الله بهارشاهي و بنده در راهپيمايي روز جمعه به طرف درند . در اين راهپيمايي تا بالاتر از تنگل خنج رفتيم و در يك منطقه بسيار زيبا و پر آب اتراق نموديم و پس از صرف صبحانه به روستا بازگشتيم . ديروز جمعه نيز آقاي دكتر نيكوسرشت مردم طبيعت دوست منطقه به همراه آقا رحمت خاكرند و آقا اسماعيل بهاري تا درند رفته بودند و حسابي بهشون خوش گذشته بود . در اين ايام روستاي ما و منطقه پذيراي خيل عظيمي از گردشگران طبيعت است . برخي از اين گردشگران از جمله گردشگراني كه جمعه قبل با يك اتوبوس ايران پيما به بين آباد آمده و به طرف تنگل بالا پياده روي نموده بودند ، در اقدامي تحسين برانگيز همانند مردم روستا زباله ها و پلاستيك جامانده در طبيعت را جمع آوري نموده و با خود آورده بودند .

6- عروسي آقا مصيب تاجديني شب همين جمعه اخير .  اين مراسم كه بيش از 1500 نفر مهمان داشت اما به خوبي و بدون هيچ تنش و در آرامش كامل برگزار گرديد  . عروسي در ميدان جلوي قنات برگزار شد . از تقاط جالب توجه در اين عروسي حضور همزمان گروه ساز دهلي برادران علي زاده به همراه گروه رقص محلي بود . گروه رقص محلي با لباسهاي سنتي و متحد الشكل در اين مراسم رقصيدند و بيش از دو دوربين فيلم برداري و يك پهپاد  فيلم برداري و دهها موبايلاين مراسم را فيلم برداري نمودند .آرزوي خوشبختي و سعادت براي اين عزيز مي نماييم .

اين درست است كه خصوصيات ژنتيك هر پدر و مادر به فرزند منتقل مي شود. خصوصيات ژنتيك شامل شكل ظاهري و همينطور خصوصيات خلقي و رفتاري مي شود . در روستاي ما خانواده هاي با استعداد زيادي زندگي مي كنند . يكي از اين خانواده ها خانواده حسين آقاي تاجديني فرزند رضا معروف به حسين بيت خو است . ايشان صداي رسا و بسيار دلنشيني دارد و سالهاي سال است كه صداي مخملي ايشان زينت بخش مجالس شادي مردم روستايمان است . ايشان داراي دو فرزند پسر و دو فرزند دختر هستند . فرزند پسر بزرگترشان هادي آقا صداي بسيار دل انگيزي دارد و در بسياري از مجالس جشن به همراه پدر دوبيتيهاي اصيل محلي را اجرا مي نمايد . فرزند دوم آقا رضا اما بيشتر به سمت مادر و پدر بزرگ مادري آقا محمد علي اسماعيلي از ماهميران رفته است . يادم هست پدر بزرگ ايشان علي رغم بيسوادي اما ديوان نسيم شمال را بطور كامل از حفظ مي خواند و ذوق و قريحه اي خاص دارند .داييهاي ايشان هم هر دو قاري قرآن و مداح اهل بيت هستند و صداهايي جالب و دلنشين دارند . مدتي است آقا رضا تاجديني كانالي تلگرامي بنام اميد سبز راه اندازي نموده و اشعار بسيار جالب و نغزي را در اين كانال به اشتراك مي گذارد . ايشان به قول خودش در حال تلمذ در محضر شعرا و اساتيد بنامي همچون استاد ناقوس و آقاي رحيمي هستند .براي ايشان آرزوي توفيق روز افزون مي نماييم .و حضور خانواده هاي هنرمندي همچون اين خانواده و ساير عزيزان را در جمع باصفاي مردم روستايمان قدر مي دانيم . اما اين شما و اينهم بخشي از اشعار اين شاعر جوان و خوش ذوق   

من حافظ خون شهدا می مانم

در یاری دین مصطفی می مانم

سرباز ره سید علی خامنه ای

فرزند علی مرتضی می مانم

✍️محمدرضاتاجدینی

شعر: سردار شهید تاجدینی

چون که دشمن فتنه را آغاز کرد

دربه روی شیرمردان باز کرد

پهلوانان را چو نیت جزم شد

تاجدینی در لباس رزم شد

بود یک یار دگر هم رزم او

از همان اول رفیق بزم او

نام نیکش احمد نیکوسرشت

خاطرات جبهه را با او نوشت

تاجدینی عزم میدان کرده بود

عهد با خون شهیدان کرده بود

نوجوانی بود شد عضو سپاه

جز دعای مادرش بی سرپناه

مدتی بعد از جهادش در نبرد

شد مرخص سوی خانه نیک مرد 

چون زمان راحتی  اتمام شد

مستقر در جبهه ی اسلام شد

مثل شمشیر علی بررنده شد

دشمنش در پیش او درمانده شد

با شجاعت رهبری را یار بود

روزوشب درجبهه ها پرکار بود

روی ناموس و وطن حساس بود

او مرید حضرت عباس بود

تاجدینی فاتح یک گنج شد

او شهید کربلایی پنج شد

 شربت پاک  شهادت  سرکشید

تا به جنت چون کبوتر پرکشید

تاجدینی شد شهید نور عین 

در رکاب رهبرش پیر خمین

ای شهید حق وطن مدیون توست

اقتدار کشورم از خون توست

تاجدینی روح پاکت شاد باد

نام نیکت تا ابد در یاد باد

✍️محمدرضاتاجدینی

شعر: روستای آرک

ده من بهتر از تجریش و دربند

دیاری پر زیاران هنرمند

به سرسبزی و خوش آب و هوایی

شبیه اش را نبینی جز دماوند

سفر کن آرک تا بینی هنر را

شرافت سفره های مختصر را

غمت را آبشارش میزداید

بیا اینجا رها کن خیر و شر را

همه دارند شکر لایزالی

که داده این چنین خوش اعتدالی

عرقهای گیاهی و نمونه 

که میرویند هر ماهی به سالی

✍️محمدرضاتاجدینی  

 در آينده ساير اشعار منتشر شده ايشان را خدمت شما تقديم خواهيم كرد.

بارش باران رحمت الهی پس از سالها خشکسالی موجب شادی و شعف زاید الوصف مردم و بویژه کشاورزان شد . باران از شب جمعه تا روز جمعه و شنبه در روستاهای منطقه ما بارید و پس از مدتها موجب پر آب شدن رودخانه فصلی روستا گردید . در برخی خبر ها آمده بود که ماهمیران در حدود 83 میلی متر بارندگی داشته است که البته بنده برای این میزان مستندی پیدا نکردم.

خدا را بر این نعمت بزرگ شاکریم در زیر عکسهایی از این رویداد زیبا را تقدیمتان می کنم .از تصاویر ارسالی دوستان

خوبم در کانالهای تلگرامی تشکر می کنم .

 خو

در روستای بین آباد از قدیم الایام از طب سنتی برای مداوای بسیاری از امراض استفاده می گردید . با توجه به کوهستانی بودن منطقه و رویش گیاهان دارویی و عدم وجود راههای ارتباطی و فاصله تا مرکز شهرستان و نبود وسایل نقلیه کافی بسیاری از اوقات از طب سنتی برای مداوای بیماریهای مختلف استفاده می گردید . اکثرا بانوان روستایی با خواص داروهای گیاهی آشنا بودند و علاوه بر خانه داری و کمک به همسران در کارهای کشاورزی و دامداری به مداوای بیماریها هم می پرداختند . از جمله بانوان بسیار کاربلد در زمینه های طب سنتی مادر بزرگ مرحومم رقیه تاجدینی فرزند حسینقلی بود(خدا رحمتشان کند )انسانی بسیار مهربان بود . ایشان علاوه بر درمانهای خانگی بیماریها با انواع جوشانده ها و ادویه های گیاهی به عنوان مامای روستا هم به همشهریان خدمات می داد ، در بعضی موارد هم زایمانهای بسیار سخت مثل زایمان با پا را که اکنون فقط با سزارین انجام می شود ایشان بخوبی مدیریت می کرد  و همینطور دستگاهی مخصوص جهت حجامت داشت و بسیاری از مردم در صورت تشخیص نیاز به حجامت توسط ایشان حجامت می شدند . بسیاری از غذاهایی که ایشان تهیه می کرد مثل : کاچی (مخصوص روزهای بارانی و برفی ) ، آَش دوا ،پلو گندم شیر و .... جنبه دارویی و درمانی داشت .یکی از این غذاها پلونی polooni بود . پلونی به دو صورت پلونی دستمال و پلونی خمیری تهیه می شد که هر کدام از اینها روش تهیه مخصوص به خود داشت . 

پلونی دستمال :

مواد لازم : آرد گندم ، شوید ، زیره سبز یا کرابیه ، مستار ، گل جوز ، زیره سیاه ، تریخ ، بومادران و سیر 

طرز تهیه : آرد را با الک روی سفره مخصوص آردی تهیه شده توسط پنبه و بدست زنان روستای الک می کنند و دست را در آب فرو برده و قدری آب روی آرد می افشانند (پسنج (pesenj) می کنند و سپس آرد خیس شده را روی دست ماساژ می دهند و یا بر دست می مالند و آنقدر این کار را تکرار می کنند تا بصورت گندم یا سویای نرم در آید .و سپس آرد تهیه شده را داخل دیگ ریخته و به اندازه آرد داخل دیگ مسی یا یک قابله را با آب پر می کنند  . انگاه ظرف را روی اجاق گذاشته و آتش روشن می کنند و صبر می کنند تا آب بجوش آید .سپس مقدار دیگری آرد را به آرامی به آن اضافه می کنندو با همزن یا کفگیر و یا در زمان قدیم با چوبی سه شاخه هم می زنند تا به قوام آید و آنگاه ادویه فوق و مقداری نمک به آن اضافه می کنند . در انتها سیر داغ تهیه شده را به آن اضافه می کنند . این غذا حالا آماده سرو است .

موارد مصرف : برای دل دردهای شدید ، تکثر takassor ، ثقل seghle که این دو مورد اخیر بیماریهای همراه با اسهال و استفراغ است ، و سایر بیماریهای گوارشی کاربرد دارد.

غروب روز 19 در ماه بود. ناگاه خبری بسرعت در کشور پخش شد . خبری بسیار کوتاه  اما بسیار غم انگیز .

" آیت الله هاشمی رفسنجانی یار دیرین امام و رهبری شب گذشته درسن 82 سالگی بر اثر عارضه قلبی در تهران دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست". یکی دیگر از یاران انقلاب که عمری در راه خدمت به انقلاب اسلامی زحمت کشیده بود ، از دنیا رفت .  حضرت امام (ره) در مورد ایشان فرموده بودند :" مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد «به رضاخان بگوئید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده ‌است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده‌است چون نهضت زنده‌است. آمریکا و دیگر ابرقدرت‌ها بدانند ملت ما زنده‌است... من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می‌گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفته و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم.

صحیفه امام، جلد ۷، صفحه ۴۹۵ 

 رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان فرمود : "فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد." 

این سایت برای ایشان از درگاه خداوند طلب علو درجات و غفران و رحمت واسعه الهی می نماید و درگذشت ایشان را تسلیت عرض می نماید.

صبح روز شنبه به اتفاق جمع زیادی از جوانان روستا برای کوهپیمایی براه افتادیم ساعت 6:45 دقیقه از جلوی مدرسه بطرف تگ زارگی و تگ مزار و سپس صعود به قله ریز کنده .ابتدا کار سخت بود جوانان براحتی از قله بالا رفتند اما من و یکی دو نفر دیگه از بقیه عقب افتادیم . در نهایت به راس قله صعود کردیم و همه این صعود را مرهون همت و مدیریت دکتر نیکوسرشت و آقا رضا بهاری هستیم . حضور در راس این قله واقعا لذت بخش بود . اما تنها موضوعی که نگرانی و غصه داشت . نبود برف و باران و خشک شدن درختان بادامشک و بنه کهنسال بود . بر بالای قله چای آتشی و صرف صبحانه لذت خاصی داشت و سپس ضرب آهنگ چوب . یادش بخیر .

شاعرحاج غلامرضاسازگار

زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا 

که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را 

دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق 

دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها 

دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی 

دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما 

دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد 

یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا 

یکی بنیانگر مکتب یکی آرنده ی مذهبی 

یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا 

یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم 

یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا 

یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر 

یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا 

رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله 

به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا 

یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه 

دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا 

محمد کیست جان جان جان عالم خلقت 

که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه دنیا 

محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن 

که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا 

محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید 

منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا 

محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق 

محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی 

محمد محور عالم محمد رهبر آدم 

محمد منجی هستی محمد سید بطحا 

محمدکیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش 

که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا 

محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز 

چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را 

وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم 

کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا 

ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور 

که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا 

صداقت از لبش خیزد فصاحت از دمش خیزد 

فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا 

بسی زهاد و عبادند بی مهرش همه کافر 

بسی عالم بسی عارف همه بی نور او اعمی 

دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او 

دو کوه حکمت و ایمان دو بحر دانش و تقوی 

مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر 

سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی 

در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز 

ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا 

بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش 

نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا 

همایش مردمی محیط زیست با تلاش و همت شورای اسلامی بین اباد و بویژه آقای حمید رضا تاجدینی و دهیار محترم اقا ظاهر دقیق با شعار زندگی سالم محیط زیست پاک در روز جمعه 26 آذر ماه نود و پنج در روستای بین آباد و با حضور مردم محلی از روستاهای بین آباد و آرک و جوانان مقیم شهر بیرجند و مشهد و فرماندار محترم شهرستان خوسف جناب آقای مهندس شفیعی و جناب سرهنگ آوازی فرمانده ناحیه سپاه خوسف و رئیس بهزیستی و کمیته امداد خوسف و محیط بانان منطقه برگزار گردید . در این همایش تا شعاع 2 کیلومتری حاشیه روستا از پلاستیک پاک گردید و در کمال تعجب یک تریلی تراکتور و وانت محیط زیست زباله پلاستیکی جمع آوری گردید . بیشتر این زباله تولیدی توسط گردشگران در حاشیه جاده رها می گردد .امیدواریم که این حرکت زیبا که جلوه ای از سطح شعور اجتماعی بالای مردم روستای بین آباد بود در سایر نقاط هم اجرا گردیده و عدم استفاده از زباله به یک فرهنگ ملی تبدیل گردد . لازم به ذکر است که در پایان این همایش دهیار و شورای محترم به بیان مشکلات پرداخته و آقای دکتر نیکوسرشت نیز سخنانی بسیار جالب به همراه پاورپوینت در خصوص عوارض رهاسازی زباله در طبیعت بیان نمودند و در ادامه مراسم فرماندار جدید شهرستان هم ضمن تقدیر از این حرکت مردم  فرمایشاتی را بیان داشتند و در انتهای مراسم هم به فعالین این حرکت جوایزی اهداء گردید که فرماندار محترم کتاب نفیس اهدایی را به جانباز دفاع مقدس غلامرضا ده خواه اهداء نمودند .لازم به ذکر است که این جوایز ارزشمند توسط دوست ارجمند فرهنگی و معاون محترم فرهنگی مدیر کل ارشاد اسلامی استان عباس آقای بهاری تهیه گردیده بود . غایب بزرگ این جلسه مدیر کل محیط زیست استان جناب آقای آرین منش و رئیس محیط زیست شهرستان خوسف جناب آقای روانان بودند . از دیگر نکات قابل تقدیر بازسازی تابلوی ورودی روستای بین آباد که مزین به عکس شهید تاجدینی است بود .همینطور در این جلسه از سیستم صوت اختصاصی هیات جدید استفاده گردید که از کیفیت مناسبی برخوردار بود . بدینوسیله از تمامی تلاشگران برگزاری این همایش و شرکت کنندگان تقدیر و تشکر می نماییم .

هفته گذشته به همت پايگاه شهيد تاجديني بين آباد همايش پياده روي خانوادگي اهالي روستاي بين آباد برگزار گرديد . اين همايش ساعت 6.30 دقيق صبح شروع شد بسياري از مردم عادي و خانمها و جوانان روستا در اين همايش شركت نمودند و در انتها هم با آش رشته نذري پذيرايي شدند .در اين همايش نماينده ولي فقيه در سپاه خوسف و جناب اقاي سبزبان از سپاه خوسف شركت نموده بودند..

امسال محرم متاسفانه بدليل فوت پدر همسرم (در روز 6 محرم در مشهد مقدس ) قسمت نبود كه در جمع ياران و دوستان بين آبادي باشيم. به همين منظور پس از اتمام مراسم  ايشان در مراسم شب و روز عاشوراي مشهد مقدس شركت نموديم . عشق به سرور و سالار شهيدان موج مي زد دسته هاي عزاداري مشهد و اقصي نقاط ايران و جهان در مشهد بسيار جالب عزاداري مي كردند. از جمله هيات عزاداري پاكستانيها و نجفيها و .... تعدادي عكس و فيلم هم از اين مراسم گرفتيم كه اگر امكان پذير بود برايتان آپلود خواهم كرد . يكي از مراسم بسيار جالب توجه مراسم شب شام غريبان بود . در اين مراسم خدام حرم مطهر رضوي از چهار راه شهدا به صورت دسته هاي منظم با شمع هايي در دست عزاداري مي نمودند .

ورود به ماه محرم

دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفت و گوی حسین
بیا به دسته ی ما نوحه ی جنون سر كن
كه می­رویم شباشب، به جست و جوی حسین
حسین، وارث كشف و شهود غار حراست
چه های و هوی محمّد، چه های و هوی حسین
نبسته اند به روی حسین، هرگز آب
فرات، آب ننوشید از گلوی حسین
فرات، تشنه ی لب های تفته جوشش بود
فرات، آب شد از شرم، رو به روی حسین
قتیل قبله همیشه به یاد می مانَد
بیا كه مهر نماز است، خاك كوی حسین
چنین كه در دل من ،داغ كربلا جاری ست
شهید می شوم از هُرم آرزوی حسین
طلوع می كند آخر طلیعه ی موعود
مسیر قبله عوض می شود، به سوی حسین

کنده ای 

در زمان قدیم خبری از گاز و برق و آب لوله کشی و سایر امانات نبود .به گفته بعضی از قدیمی ترها چند داماد با یک دست کت و شلوار که به هم قرض می دادند داماد می شدند و در یک خانه در یک منزل بزرگ که 3 یا 4 یا بیشتر خانواده زندگی می کردند ، زندگی را آغاز می کردند . یکی از رسوم نیکوی آن زمان که هنوز هم تا حدودی برقرار است عزت داشت ، بود . بدین صورت که خانواده داماد ابتدا فامیل نزدیک و سپس تمام اهالی ده را چند روز قبل از عروسی در جریان عروسی می گذاشتند. ابتدا فامیل نزدیک و سپس سایر اهالی در شبهای  قبل از حنابندان به خانه داماد رفته و یک بزرگتر ضمن تبریک وصلت و آرزوی خوشبختی برای  عروس و داماد تعارف می کردند که اگر کاری دارید به ما بسپارید . با توجه به سخت بودن تهیه سروسات عروسی هر کسی مسئول کاری می شد . یکی یا چند نفر قاصد یا به زبان بین آبادی کسخو caskhoo بودند و نامه هایی را به اطراف برده و مردم روستاهای اطراف را به جشن عروسی دعوت می کردند . چند نفر خانم مسئول پخت نان می شدند . یک نفر خونه بو ( یعنی کسی که مسئول توزیع نان و سایر مایحتاج مثل قند و چای و ... ) می شد . یک نفر پاچراغدار (یعنی کسی که چند  چراغ پریموس با تعدادی کتری و قند و چای و چند نفر دختر برای شستن استکان در اختیارش قرار می گرفت و مسئول تهیه چای مهمانان بود . برای سایر قسمتهای عروسی هم مسئولین متعددی در نظر گرفته می شد . از جمله چند نفر برای آوردن هیزم و چند نفر برای آوردن کنده konde یا کنده ای انتخاب می شدند . این چند نفر باید ده بار هیزم و ده بار کنده را از کوه و صحرا فراهم می کردند و این بیست بار با نظم و ترتیب معمولا از طرف آرک به طرف بین آباد حرکت می کردند و روی الاغ جلویی پارچه ای قرمز رنگ به نیت شادی می انداختند . بچه ای بالای قلعه بین آباد می ایستاد و وقتی کنده ای ها از گدار سیاه بالامی آمدند آن بچه داد زده و بقیه را خبر می نمود که" کنده ای ها آمدند کنده ای ها آمدند " مردم به همراه گروه ساز و دهلی با چوب بازی به استقبال کنده ای ها می رفتند و با شادی از آنها پذیرایی می کردند . صاحب مراسم هیزم و کنده ا را بین فامیل تقسیم می کرد و بخش بیشتری از بارها را جلوی منزل پدر خانم (خسر kosor) می ریختند و پخت نان عروسی شروع می شد و کنده ای ها آن روز دعوت داماد بودند .

ساغر به گردش آر كه دور صیام شد

وقت شكست روزه و بنیاد جام شد

خونم چرا نمی خورد آن چشم پر فسون

در روز عید، روزه به مردم حرام شد

رونقی همدانی

19 رمضان: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد كوفه

سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد كوفه

عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود كه در مكه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب(ع)، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یك شب واحد ترور كرده و آن ها را به قتل رسانند.

هر كدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی كوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. (نگاه كنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری) 

وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، كه از همفكران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریك و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم كوفه كمین كرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را كه از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)

أشعث بن قیس كندی كه از ناراضیان سپاه امام علی(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)

حضرت علی(ع) در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.

روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(4)

به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد.

هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(5)

حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.(6)

نمازگزاران مسجد كوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی(ع) گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.

حضرت علی(ع)، در حالی كه خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است كه خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.

حضرت علی(ع) كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد.

روایت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله اركان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های دانش نبوت تاریك و نشانه های پرهیزكاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا(ص) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، ] یعنی ابن ملجم مرادی [ به شهادت رسانید.

بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.

به نقل از سایت تبیان 

از عرش صدای ربنا می آید       آوای خوش خدا خدا می آید

فرياد که درهاي بهشت باز کنيد      مهمان خدا سوي خدا مي آید

ایام شهادت مولای متقیان امیر مومنان امام علی (ع) تسلیت و التماس دعا در شبهای قدر 

ماه مبارك رمضان ماه رحمت و مغفرت و اوج گرفتن مهرباني ها و خلوص نيت و بندگي خالصانه بر همه مبارك نماز و روزه هاتون مقبول در گاه حضرت حق

رمضان، ماه روزه و ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال است، رمضان در لغت‏به معنای تابش گرما و شدت تابش خورشید است. بعضی گویند رمضان به معنی سنگ گرم است که از سنگ گرم، پای روندگان می‏سوزد و شاید ماخوذ از «رمض‏» باشد که به معنی سوختن است چون ماه صیام گناهان را می‏سوزاند به این خاطر، بدین اسم موسوم شده است زیرا ماه رمضان موجب سوختگی و تکلیف نفس است. اما صوم و روزه که در این ماه تکلیف شرعی مسلمانان است عبارت است از احتراز از خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر از طلوع صبح تا غروب.

با سلام خدمت دوستان و همراهان خوبمون و عذر خواهي از دير بروز شدن سايت ، اميدوارم پس از اين و پس از رفع گرفتاريهاي شغلي بتونم حداقل هر هفته يكبار بروز رساني سايت رو انجام بدم . انشاالله 

·         شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است                          لب تشنه اگر آب نبیند سخت است

·         ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان                              نوکر رخ ارباب نبیند سخت است

·               پیامبر اکرم خطاب به حضرت علی فرمودند: ای علی! بدان شگفت آورترین مردمان در ایمان و بزرگ ترین آن‌ها به لحاظ یقین گروهی باشند در آخر الزمان که پیامبر را ندیده‌اند و حجت الهی نیز خود را از آنان پنهان داشته و تنها به سیاهی روی سپیدی ایمان آورده‌اند. (مقصود، نوشته‌های روی کاغذ یا همان قرآن و سنت می باشد .

میلاد مهدی موعود (عج) مبارک 

ک

سال نو را به همه دوستان همراه تبریک عرض می نمایم و برای همگی سالی سرشار از سلامتی و تندرسی و امنیت خاطر همراه با رسیدن به آرزوها آرزومندم . سال نو با همت دوست ارجمندمان آقای دکتر نیکوسرشت ورزشکار کوهنورد پیش کسوت و دوست گرانقدرم آقا رضا بهاری و دیگر دوستان گرانقدر همراه با تشویق به ورزش زیبای کوهنوردی آغاز شد و در ایام عید دو گروه که گروه اول بیش از 19 نفر بودند به ارتفاعات بین آباد صعود کردند . که یکی از نقاط جالب این سفر بازدید از چشمه خنج و سنگ آبهای طبیعی بود که به زیبایی توسط عکاسان حاذق گروه که آقا خلیل نظری و آقا اسماعیل بهاری و دیگر دوستان بودند به تصویر کشیده شده بود . گروه دوم کوهنوردی جوانان روستا شامل اقا علیرضا نخعی ، حسین آقای رهبر ، حامد آقای نوازی و دیگر دوستانشان بودند که در بخش دوم تعطیلات عید به درند رفته بودند و عکسهای زیبایی از پیاده روی را در گروههای تلگرامی به اشتراک گذاشتند . با اجازه دوستان عکاس تعدادی از این عکسها را برایتان ارسال می نمایم .

پیشاپیش سال نو را به همه همشهریان محترم و عزیزم تبریک عرض می نمایم . انشاالله که سالی سرشار از سلامتی و بهروزی داشته باشید 

در تاریخ 22 بهمن ماه امسال شب جمعه و بعد از پایان مراسم 22 بهمن ماه ، اتفاق بسیار مبارکی در بین آباد رقم خورد . اتفاقی که سالها بود در ارزوی انجام آن بودیم و بالاخره با همت خواهر زاده شهید تاجدینی ، مداح اهل بیت و فرمانده جدید پایگاه شهید تاجدینی بین آباد آقاي عليرضا تاجديني و تلاشهای فراوان محمد آقای رهبر ، سرو سامان گرفت . در این مسیر با توجه به زمان کم یک هفته ای تلاشهای خوبی صورت گرفت . از جناب سرهنگ مزگی نژاد معاون سیاسی قرارگاه انصار الرضا(ع) جهت سخنراني دعوت بعمل آمده بود که الحق سخنرانی شایسته تقدیری داشتند . کلیپهایی آماده شده بود که در آن زندگی نامه شهید تاجدینی و شهدای دهنرود تشریح می شد و شب خاطره با حضور برادر ارزشی جناب آقای دکتر نیکوسرشت که از مشهد مقدس تشریف آورده بودند برگزار شد . مجری جلسه آقا نصرالله بهارشاهی و قاری قرآن آقا رکن الدین اسماعیلی بودند و در انتها هم چند بیتی مداحی توسط آقا علیرضا تاجدینی و اهدای جوایز به رزمندگان دوران دفاع مقدس و خانواده شهید . در کل مراسمی شایسته تقدیر بود . عکسهایی از شهید بصورت نمایشگاهی نصب شده بود . از همه تلاشگران پشت صحنه مراسم مثل آقایان رضا تاجدیني (اسد) ، رضا دقیق ، رضا ایوبی ، حسین رهبر و سایرین که تلاشهای بی نظیری برای اجرای این مراسم نمودند هم تقدیر و تشکر می  نماییم . در اين مراسم مسئولين ناحيه شهيد چمران خوسف جناب سرهنگ آوازي و مسئول محترم نمايندگي ولي فقيه در ناحيه و چند تن ديگر از كاركنان ناحيه خوسف و اهالي خونگرم روستاهاي آرك ، حامي ، دهنرود و ماهميران هم حضور داشتند . یکی از نقاط ضعف این مراسم عدم حضور نمایندگان بنیاد شهید شهرستان و استان و همینطور ضعف مطالب ارائه شده در مورد شهدا بود . ای کاش اين شروع ، مقدمه ای بر تحقیق و کنکاش بیشتر و حقیقی تر در زندگی شهدای مظلوم این منطقه و تهيه مطالب واقعي تر در مورد زندگي نامه شهدا باشد.  

جمعه هفته ای که گذشت روزی تلخ و غم انگیز برای ما بود . این هفته به بین اباد نرفتیم . اول صبح با زنگ تلفن بیدار شدیم . از ان طرف خط می گفتند به بین آباد نمی روید ؟ گفتم خیر و سپس گفتند بی بی طوبی  مادر آقا میرزا مرحوم شده خودتونو به بین آباد برسونید . سراسیمه حاضر شدیم و به بین آباد رفتیم . تا ما رسیدیم مرحوم بی بی طوبی رو شسته بودند و داخل خانه خودش گذاشته بودند . اخلاصی خوانده و چند سوره ای قرآن خواندیم و عصر هم تشییع جنازه این مرحوم بود . بعد از رفتن مردم ما هم به خانه پدرم برگشتیم و داشتیم به اقوام مشهدی هم اطلاع رسانی می کردیم که خبری از آن طرف تلفن ما را در بهت و نگرانی فرو برد . یکی از اقوام مشهدی بنام امین میرشاهی که تنها 44 سال داشت و ساکن کرج بود صبح جمعه به کوه پیمایی رفته بود . در میانه راه حالت تهوع گرفته بود و دوستانش اصرار کرده بودند که برگردیم اما ایشان گفته بود ادامه بدیم در انتهای راه استراحت می کنیم . اما چند قدم انطرف تر سرش گیج خورده و افتاده بود و در عرض چند ثانیه تمام .!!! خبری خیلی ناراحت کننده اما هشداری برای ما . 

از طرفی مادری مهربان و خوش رفتار و نیکو سیره و تنها زن سید روستایمان رو از دست داده بودیم و از طرفی دوستی مهربان و شوخ طبع و دوست داشتنی . هنوز در بهت وحیرت بسر می بریم . هنوز چند روزی از این اتفاقات ناگوار نگذشته بود که پریشب همکار خانمم با شوهرشون در سده تصادف کردند و مردی هنرمند و خوش ذوق بنام صادق دیانی از میان ما پرکشید . یاد این شعر حکیم طوس فردوسی بزرگ افتادم که می گوید :

سپهر بلند ار کشد زین تو    سرانجام خشتست بالین تو

دل اندر سرای سپنجی مبند    سپنجی مباشد بسی سودمند

یکی پند گویم ترا من درست    دل از مهر گیتی ببایدت شست

جهان را چنین است رسم و نهاد   برآرد ز خاک و دهدشان به باد

نه ایدر همی ماند خواهی دراز    بسیجیده باش و درنگی مساز

به بازیگری ماند این چرخ مست   که بازی نماید به هفتاد دست

زمانه سراسر فریب است و بس   نباشد بسختیت فریاد رس

جهان را نمایش چو کردار نیست    بدو دل سپردن سزاوار نیست

خدای تعالی همه این عزیزان را در جوار رحمت خود قرین مغفرت و آمرزش نماید و به بستگانشان صبر عنایت فرماید .

یکی از همشهریان مهربانمان که یکی دوسالی است مرحوم شده است آقای رضا زارع پیشه یا همون عمو میررضای خودمون بود . ایشان انسانی ساده و مهربان و خون گرم بود . پای تعریفش از زمانهای قدیم که می نشستی سیر نمی شدی . از محله اسفنجی و تگ چیت و گوسفند و دامداری خاطرات خیلی جالبی داشتند . عمو میررضا قدیما نی لبک رو بخوبی می نواخت همان اوایی که در ان غربت خاصی همراه با فرهنگی اصیل نهفته است .نی نوازی شاید در بیشتر روستاهای ایران و در هرجاییکه دامی باشد و چوپانی، رواج داشته و چوپانانی که اهل دل هستند، نفس خود را درون نی دمیده و صدای زیبای نی چوپانی را به گوش طبیعت  می رسانند به طوریکه حتی گوسفندان با شنیدن صدای نی آرام شده و به دور چوپان حلقه می زنند.

 عمو میررضا تا روزهای آخر عمر از کار و تلاش دست نکشید و نمونه واضح آن باغ رود است که به آن خوبی زمین آن آماده و به ضرب گلنگ ایشان بی سنگ و آماده درخت کاری و کشت وزرع شده است . یکی از عکسهای خاطره انگیزی که از عمو میرررضا گرفتم ایشان در حال بازگشت از همین باغ بود . یادش بخیر و روحش شاد . 

منطقه آرك و گرنگ به وسعت 30000هكتار با حدود اربعه ذيل در جلسه شورايعالي حفاظت محيط زيست كه در تاريخ 19/01/85 برگزار گرديد به امضاء رياست محترم جمهوري رسيد و به استناد بند "الف" ماده 3 قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست به عنوان يكي از مناطق حفاظت شده استان معرفي گرديد.

حدود چهارگانه :

شمالاً: از كلاته شمس در امتداد جاده خاكي تا بين آباد و از اين منطقه تا روستاي آرك و پس از گذشتن از روستاي حامي تا دهن رود

شرقاً: ازدو راهي جاده قديم بيرجند – كرمان و جاده خوسف و آرك تا دو راهي كلاته شمس

جنوباً: از تقاطع جاده قديم بيرجند – خور و جاده آرك به خوسف تا تقاطع جاده آسفالته كرمان – بيرجند تا دو راهي گرنگ

غرباً: از دو راهي تقاطع جاده آسفالته كرمان – بيرجند و جاده فرعي روستاي گرنگ تا روستاي دهن رود

پوشش­ گياهي:

از نظر پوشش گياهی، گياه غالب در منطقه آرک وگرنگ در حال حاضر در مناطق دشتی درمنه و در ارتفاعات درختچه­ های بنه و بادامشک می­ باشد و ساير گياهان موجود عبارتند از: زيره, مستار, کلپوره, گل زوفا, کاکوتی, گل بوماداران, آويشن, لاله قرمز وآنغوزه از جمله گياهان دارويی و ساير گياهان شامل پرند, انجيرکوهی, گون, گز, بيد, کلاه ميرحسن, خارشتر, افدرا و برخی از گياهان خانواده کاسنی می­باشد. مراتع منطقه غالباً ضعيف يا فقير بوده و در بعضی نقاط به دليل خشکسالی­های شديد پوشش بومی منطقه در معرض تهديد می­باشد.

حيات­ وحش:

از نظر حيات­ وحش نيز گونه جانوري شاخص در منطقه کل و بز و با تعداد نامشخص می­باشد. پستانداران منطقه آرک شامل قوچ و ميش، گرگ, شغال, روباه, خرگوش, تشی, کفتار و انواع جوندگان می­باشد. پرندگان موجود از قبيل کبک, تيهو, باقرقره, کبوتر چاهی, زاغ, غراب, کمرکولی, چک چک کوهی, عقاب, عقاب طلايی, دليجه, قرقی وانواع گنجشک هستند و خزندگان منطقه بزمچه و انواع مارها می­ باشند.

کل من علیها فان الا وجه ربک ذوالجلال و الاکرام

باخبر شدیم که آقای محمد حسین ایوبی موسوم به حسین حسن پیر مسنی که با عمری طولانی اما لبی خندان عمر را سپری نمود امروز دار فانی را وداع گفتند . این سایت این مصیبت را به تمامی خاندان گرانقدر ایشان تسلیت عرض نموده و برای ایشان طلب رحمت و مغفرت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر از درگاه قادر متعال خواستار است . مرحوم عمو حسین از دو همسر صاحب بیش از ده فرزند شدند که یکی از دخترانشان که همسر مرحوم محمد خاکرند و مادر آقایان رشیدی نسب بود سالهاپیش مرحوم شدند . عمو حسین مردی بسیار خوش مجلس و دوست داشتنی بود . در سالهای پربرکت عمر یادگارهای جالبی از خود به یاد گذاشت که از جمله  چند باب حوض  از جمله حوض ساخته شده در لرد حوض ، چند باب آسیاب آبی از جمله : آسیاب های موسوم به میو و پایین و ... می باشد که هنوز یکی از آسیابها که به همت میراث فرهنگی و نوه ایشان جناب آقای جعفری بازسازی شده است در نزدیکی روستای حامی دایر می باشد را از خود به یادگار گذاشت . ایشان اهل حامی بود و سالهای آخر عمر به روستای زیبای آرک مهاجرت و در منزلی که از قبل داشتند اقامت نموده بودند . راز عمر پربرکت و طولانی عمو حسین را باید در مصرف غذای سالم  و نیز روحیه شاد ایشان جستجو کرد . حتی در سالهای آخر عمر گاهی که فرصتی دست می داد و چند کلمه ای با ایشان احوال پرسی می نمودیم ،حتما شوخی ای رد و بدل می شد و لبهایمان را به خند وا می داشت . عمو حسین سالها پیش مقبره ای بر فراز قله خالگ آرک برای خود ساخت . که دارای بهترین چشم انداز منطقه می باشد . روحش شاد .اینهم عکسی از ایشان که در حال تهیه کشک بیرجندی یا همان قروت خودمان هستند .

پیشایش یلداتان مبارک و فرخنده باد 

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‌گذارم و مى‌‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود».

در حجه‌‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید».

روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن‌ابى‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد».

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود:  «کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده‌ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام».

در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

«اى مردم! آتش فتنه‏‌ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏‌ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می‌کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌رسید».

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد:  «ای رسول خدا، می‌ترسم طاقت این کار را نداشته باشم».

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود:  «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید».

ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست».

هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم».

سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

بارش اولین برف زمستانی روستای بین اباد را سفید پوش کرد . به قول بین آبادی ها یک کوش برف بیومده . خدا رو شاکریم و به امید بارشهای نافع بیشتر دست به دعا برمی داریم .

روز جمعه این هفته در بین آباد خبرهای متعددی بود از آن جمله :

1- بام اندود آقا میرزا حسن نخعی (بونندوی خودمان)

2- عزیمت آخوند ملا محمد رضا اسماعیلی به عتبات عالیات خوش به سعادتشون در چنین ایامی

3- شروع حصار کشی باغ مرحوم عباس حسن توسط علی آقای خاکرند باغی که در مظهر قنات قدیم قرار دارد و علی اقا تمام درختانش را قطع نموده بود انشا الله حیات دوباره یابد .

بزودی عکسهایی از مراسم و اتفاقات فوق را برای رویت دوستان ارسال خواهیم کرد.البته با اجازه عكاسان اين عكسهاي زيبا

امسال خرجهاي محرم طبق معمول از روز 4 و با خرج مرحوم حاجي رضا تاجديني شروع شد . همانطور كه اطلاع رساني شد هيئت بين آباد ظهر روز 8 محرم به مزار آقا سيد ابوالقاسم دهنرود عزيمت نمود و ناهار دعوت هيئت حامي بود . امسال شور و حال هيئت اعزامي و نظم آن بيشتر بود . دسته زنجير زني مطابق هرساله و با نظم خاصي زنجير مي زدند . ما شب تاسوعا به بين آباد رسيديم . آن شب خرج آقاي ميرزاحسن نخعي بود . غذاي خرج اشكنه عدس بود كه با استقبال خوبي مواجه شده بود . ما بعد از خرج رسيديم . آن شب ابتدا زيارت عاشورا خوانده شد .و سپس مداحي و روضه عمو  اما روز بعد هيئت صبح به داخل روستا عزيمت نمود . در بين راه توقف نبود و فقط در محل هيئت جديد قدري توقف نموديم . صبح تاسوعا صبحانه و زيارت عاشورا از خانواده اعظم خانم نخعي بود . زيارت عاشورا با مداحي اقا عليرضا تاجديني . مداحي بسيار زيبا و جانسوز حضرت علي اكبر(ع). ظهر خرج از آقا رضا ايوبي بود . يادش بخير سالهاي قديم خرج آقا محمد بيك ايوبي قروت و سيب زميني بود گردوي قروت اين خرج از درختان درند ايشان تامين مي شدكه البته در اين سالها تبديل به چلو خورشت شده است . شب عاشورا هم خرج عمو با اشكنه عدس و بعد زيارت عاشورا و مداحي و روضه . بعداز جلسه روضه از دوستان جوان خواهش شد كه براي برگزاري يك جلسه معرفتي بيشتر بمانند . دوستان جوان تشنه معرفت ماندند و بيش از يك ساعت آقا طاهر دقيق با آيات و روايات قرآني به ارشاد و راهنمايي دوستان پرداخت . روز بعد صبح روسياه در ساعت 4 صبح شروع شد . اشعار بسيار با محتواي بياض قديمي عمو كه با آهنگ خاص ايشان خوانده مي شود (اي صبح روسياه به چه رو مي شوي سپيد   كه امروز مي شود خلف مرتضي شهيد )و تا ساعت 5 بياض خواني بود . ساعت شش و نيم زيارت عاشورا به همراه صبحانه آقا عليرضا تاجديني و سپس حركت هيئت بطرف مزار شهيد در ساعت 8 صبح  و عزاداري در آنجا انجام شد ساعت 9و نيم برگشت هيئت به طرف هيئت بود . خرج ظهر عاشورا متعلق به حاج آقاي رشيدي نسب بود . سخنران ويژه قبل از ناهار امسال طبق سنوات قبل علي آقاي كرماني بودند كه بسيار زيبا و شيوا در مورد فلسفه قيام امام حسين (ع) كه همان امر به معرف و نهي از منكر بود سخنراني كردند و شيو ههاي  عملي امر به معرف و نهي از منكر را بخوبي تشريح نمودند . سپس ناهار و آنگاه هيئت با نظم خاصي به قتلگاه رفت . امسال تعداد جوانان استقبال كننده از مراسم سنتي حسن حسين خيلي بيشتر بود . اين مراسم به همراه چاووشي خواني هاي بسيار دلنشين آقا غلامعلي تاجديني و حسين آقاي تاجديني و آخوند محمد رضا اسماعيلي شور و حالي به مجلس بخشيد . شام غريبان دعوت خرج جوانان به سرپرستي آقا رضا اسد تاجديني بوديم . سپس دسته بندي و نوحه شام غريبان بنده و سپس مداحي آقا عليرضا تاجديني و سپس روضه و مداحي بسيار جالب محمد آقاي بهارشاهي و سپس حسين آقاي پرگل و در نهايت شام و خداحافظي .

برابر اعلام  دوست ارجمندمان مداح محترم محمد آقای دقیق هیئت عزاداران قمر بنی هاشم (ع) روستای بین آباد بر اساس سنت پسندیده چند ساله اخیر جوانان ساعت 10 صبح روز پنجشنبه 94/7/30 بطرف مزار اقا سید ابوالقاسم دهنرود حرکت خواهد کرد . از عموم علاقه مندان جهت شرکت در این مراسم دعوت به عمل می اید .

یکی از موضوعات بسیار مهم که باید مورد توجه شیعیان و عزاداران آقا ابا عبدالله الحسین (ع) قرار گیرد ، پیام عاشوراست . پیام عاشورا ظلم ستیزی حتی به قیمت جان است ، پیام عاشورا تمیز دادن حق از ناحق است ، مرثیه آب مهمترین مرثیه عاشورا نبود. آن چیزی که باعث خروج امام حسین (ع) بر یزید لعنت الله علیه گردید ، به فراموشی سپاری قوانین و دستورات مسلم قرآنی و اسلامی تنها بعد از 60 سال از هجرت و کمتر از 50 سال از زمان رحلت حضرت رسول(ص) بود . رواج نفاق در جامعه اسلامی و زراندوزی بود . بهترین سرداران سپاه اسلام تنها به خاطر تشخیص نادرست حق از باطل به راه باطل رفتند و در صف مقابل فرزند حضرت رسول (ص) ایستادند . حال آنکه اگر روحیه زراندوزی و عافیت طلبی و دنیا دوستی ایشان نبود و اگر بدون رودربایستی طرف حق را حتی به قیمت ناراحت شدن فامیلشان که به راه باطل بودند می گرفتند ، هیچگاه به ننگ ابدی شهادت و ذبح فرزند حضرت رسول (ص) دچار نمی شدند . یکی از نکات مهمی که در سخنرانی ها و روضه های محرم باید مورد توجه قرار گیرد بیان آفات و خسارتهای غیر قابل جبران نفاق و دو دلی و عدم تشخیص است . اسلام راستین تنها با یکی شدن حرف و عمل درست و نه تنها با حرف درست و عمل نادرست محقق می شود . دوستان هیئتی باید سعی وتلاش خود را بر تمرین هماهنگی دل وزبان بکار گیرند چرا که اثار و برکات صداقت در گفتار و رفتار در خانه و خانواده و حتی آرامش فکری و روحی تاثیر بسیار دارد . یکی از مشکلات بشر امروزی که گرفتار استرسهای شدید فکری است  عدم هماهنگی دل و زبان است . میگویی چرا . جواب می دهد شرایط ایجاب می کند که خودم نباشم  و این یعنی سیر کردن در مشی افراد نادرست . 

یکی از اتفاقات خوب چند ساله اخیر در ایام عزاداری محرم در بین آباد دعوت از سخنرانان باسواد همچون علی آقای کرمانی ، آقای دکتر نیکوسرشت و آقا طاهر دقیق بوده است . دوستان شاهد بوده اند که در هنگام سخنرانی این عزیزان در شبهای مهم چطور جوانان و حتی مسن تر ها جذب حرفهای جدید در مورد فلسفه قیام امام حسین (ع) شده اند و خدا رو شکر از آسیبهای جامعه شهری و به اصطلاح مدرن که عزاداری را در طبلهای بزرگتر و صدای بلند تر بلند گوها و خواندن اشعار بی وزن و قافیه ولی آهنگین می دانند ، بدوریم و علی رغم اینکه روستایی کم جمعیت هستیم اما مردممان از درکی بالا در این خصوص برخوردارند و حتی هنوز هم نوحه من غریبم ای عرب آقا غلامعلی تاجدینی و یا نوحه ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم  و یا نوحه امشب به صحرا بیکفن جسم شهیدان است شام غریبان است طرفداران زیادی دارد و این یعنی حفظ اصالت .و به این خاطر خدا را شکر می کنیم و توجه سایر هیئتهای مذهبی را به نکات ذکر شده در فوق جلب می نماییم .انشاء الله که خداوند به ما علاوه بر شور حسینی در این ایام شعور حسینی هم عنایت فرماید .

ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان تسلیت باد

ورود  به محرم و کربلا

مرا زیبارخی باشد، که صد یوسف غلام اوست

تمام روح و جان من، سند گشته به نام اوست

تو گر زانو زدی پیش، دو صد استاد این را دان

تمام عالمان دین، خمار و مست جام اوست

از این غمخانه ی دنیا، بزن پر روی بام او

که پرواز طیور قدس ، همه بر روی بام اوست

مرا هم کن اسیر آن، سیاه موی ابرویش

تمام عشق این طایر، برای دانه ، دام اوست

بخوان قرآن تو ای سالک، اگر مجذوب مولایی

همه آیات قرآنی، تفاسیر کلام اوست

 بزن خیمه در این ماه، عزا از عشق ثارالله

که مهدی هر شب و هر روز، فقط محو خیام اوست

در و دیوار این کشور، سیه پوش از غم عشقند

تمام این سیاهی ها ، همه از لطف عام اوست

بزن بوسه به لعل آن، لب خونی تو ای زینب

تمام مزه ی عرفان، همه در زیر کام اوست

ز تل تا قتلگه زینب، به دنبال حسینت گرد

نگاهی کن به زیر پا، ببین جا پای گام اوست

سروده جعفر ابوالفتحی

سلام من به محرم
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم  بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ  دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

سلام من بـه محرم  بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

سلام من بـه محرم  بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم  به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش