loading...
بین آباد
binabadiha بازدید : 213 شنبه 07 تیر 1393 نظرات (3)

دوست عزیز و ارجمندمان آقای رضا بهاری پیشنهاد داده بودند که از منطقه خرمنهای بین آباد و پایین ده هم مطلب و عکس تهیه کنیم درخواستشان را اجابت نموده و فیلمی جالب مربوط به چند سال پیش از مراسم خرمنکوبی با وسایل ابتدایی و قدیمی مثل دروازه و ... را برایتان می گذارم . انشاءالله که لذت ببرید . در زمانهای قدیم که تراکتور و خرمنکوب نبود از الاغ و گاو و دروازه (نوعی و سیله بجای خرمنکوب) استفاده می کردند . فردی سوار دروازه شده و انقدر روی محصولات گندم و جو یا ارزن حرکت می نمود که دانه از ساقه ها جدا و به قسمت زیرین می رفت و به قول ما پخلpakhal یا همان ساقه غلات هم کوبیده و بصورت کاه در می آمد . فرد دیگری هم مرتب با چارشاخ این پخلها راهم می زد تا بطور کامل نرم گردد . سپس مراسم چک زدن chakبود یعنی باد حتما باید از سمت مشرق می آمد و خیلی تند هم نمی بود . با چارشاخ این محصولات نرم شده را به هوا پرتاب می نمودند و کاه به علت سبکی دورتر از دانه به زمین می نشست . سپس با غلبیر ghalbir(نوعی وسیله جهت بادکش کردن و یاریختن محصول )محصول تقریبا تمیز شده را برداشته و داخل شقلshaghelمی ریختند و تکان می دادند تا کاملا تمیز شود .سالهای قدیم در ایام برداشت محصول گندم آبی و دیم تقریبا معادل همین روزها منطقه خرمنو و پادرختو بسیار پررفت و آمد وشلوغ بود . خانه دیکو مرحوم قربانی هم این روزها حال و هوای دیگری داشت . و بسیاری اوقات مرحوم قربانی سایر همشهریان را به صرف چای دعوت می نمود .از دیگر ساکنان نزدیک خرمنها مرحوم عمونوروز و مرحوم علی قلی کریم و محمد اقای آرام و مرحوم حاجی رقیه و علی آقای رهبر و خانواده بودند.شبها خرمنها شلوغ بود . گروهی خرمنکوبی می کردند . عده ای چک می زدند و عده ای خرمن می بیختند و عده ای کاه و گندم و محصولاتشان را با الاغ به منازل و انبارهایشان حمل می کردند .بعد از اینکه گندم و یا جو و هر محصول دیگری کاملا بیخته می شد با غلبیر در اطراف کوت گندم راههایی درست می کردند و بالای کوت چند خوشه گندم می گذاشتند و معتقد بودند که حضرت خضر به محصولشان سرزده و به ان برکت خواهد داد .یادش بخیر و روح رفتگان شاد. 

 

binabadiha بازدید : 136 پنجشنبه 05 تیر 1393 نظرات (0)

گل

 

این هفته روز سه شنبه مراسم استقبال از زائرین بیت الله الحرام بود . دوستانی که به این سفر معنوی رفته بودند ، برگشتند . استقبال بیرجند در مسجد الغدیر بود و در بین آباد هم مراسم استقبال  در سه راهی ورودی بین آباد به طرف مسجد و شام در مسجد بود . این مراسم با چاووشی خوانی آخوند محمد رضا و آقای اسماعیلی همراه بود .مداح مراسم آقا مهدی اسماعیلی بودندکه صدای گیرایی دارند .تعدادی عکس هم تهیه کردم که برایتان می گذارم .زائرین آقا طاهر ، محمد آقا(ظاهر) ، حسین آقای بهارشاهی با خانواده هایشان و آقا میرزا حسن نخعی و والده آقایان دقیق (طیبه) بودند . انشاء الله که زیارتشون قبول باشه . مدینه

استقبال زائراستقبال زائراستقبال زائراستقبال زائراستقبال زائراستقبال زائرادامه

binabadiha بازدید : 347 یکشنبه 01 تیر 1393 نظرات (0)

 

گليكي از موضوعات جالب توجه در هر كشور و هر استان شهر و بخش و روستا باورهاي عامه است . درگذشته ها كه خبري از امكانات ارتباطي نبود مردم مناطق مختلف براي گذران اوقات فراغت دور هم جمع شده و هر كس به فراخور ذوق و استعداد خود در يك جمع شركت مي نمود و مطلبي مي گفت و بدين ترتيب ادبيات فوركلور يا محلي شكل گرفت . . در اكثر اوقات مجلس در دست شعرا و فضلا و صاحبان سخن بود . در روستاي بين آباد به مناسبتهاي مختلف اعم از شادي و غم مردم از آواها و نواهاي مختلفي استفاده مي نمودند .

مهمترين اين آواها اشعار دوبيتي بود . اين اشعار به مناسبتهاي مختلف سروده و خوانده مي شد. يكي از مهمترين نوع دوبيتي ها فراقي است .فراقي معمولا حكايت يك عاشق دلباخته است كه در فراق يار سروده و خوانده است . معمولا اشعار فراقي حزن انگيزند و با ريتم خاصي خوانده مي شوند .نوع ديگري از دوبيتي نواست .. نوا هنگامي خوانده مي شد كه كسي از نزديكان به سفري دور و دراز مي رفت و يا خداي نكرده عزيزي از دنيا مي رفت . اين نوع دوبيتي ريتم غمناك تري داشت . اما بسياري اوقات شعرا و خوانندگان در مراسم شادي مثل عروسي و ختنه سوري و .... از اشعار و ريتمهاي شاد استفاده مي نمودند تا خوشحالي خود را از وضعيت موجود ابراز نمايند . يكي از دوبيتي هاي حكايت گونه كه در گذشته اي نه چندان دور با ني نوازي محمد آقاي بهاري و خوانندگي خود ايشان اجرا مي شد ، اشعار مربوط به حسينا بود .مرحوم ميررضا تاجديني هم در ني نوازي اين دوبيتي هاي محلي چيره دست بودند . اما حكايت حسنا به روايتي :

گل

نقل مجلس افسانه حسينا 

و اماّ، حكايتگران باستان و خنياگران پيشين و نقالان روي زمين، چنين حكايت دارند كه: در زمانهاي حكومتهاي ملوك الطوايفي و جنگ و جدال بر سر به دست‌گيري قدرت در پهنة اين سرزمين كهن، در حاشية شهر شيراز پيرمرد و پيرزني مسكين زندگي مي‌كردند. روزي كه يكي از نبردها پايان يافته بود، پيرزن پيرمرد را گفت: تو كه توان خاركني نداري، لااقل به ميدان جنگ برو. شايد آنجا غنيمت باارزشي گير بياوري كه به درد فروختن بخورد و ديناري به دست آوريم تا زندگي‌مان را بگذرانيم. پيرمرد به راه افتاد و به ميدان جنگ رفت و در ميان پشته‌هاي كشته‌ها، به اميد شمشيري، كماني، خنجري، زره‌اي شروع به گشتن كرد. ناگهان صداي هق‌هق گرية كودكي را شنيد، خوب كه جست‌وجو كرد پسرك دوساله‌اي را ديد كه با لباسي الوان بر سر جنازة اميري نشسته و مي‌گريد. انديشيد كه به طور حتم اين كودك فرزند اين امير است و يتيم شده. پس جلو آمد و پسرك را آرام كرد و او را با خود به خانه برد. پيرزن گفت: رفتي نان بياري، نان‌خور آوردي؟
پيرمرد گفت: ناشكر نباش، خدا به ما فرزندي عطا كرده كه از تنهايي در بياييم. آينده را چه ديدي؟ شايد خداوند حكمتي كرده كه ما نمي‌دانيم. 
پيرزن گفت: مشي‍ّت الهي هر چه باشد، قبول.
از آن روز به بعد از كودك مراقبت كردند و او را حسينا ناميدند. از سال بعد او را به مكتب فرستادند و حسينا چنان شوقي در يادگيري قرآن از خود نشان داد كه در شش سالگي بهترين قاري بين جوانان محله خود شد. از قضاي روزگار حاكم وقت شيراز، كه گاهي قلندري مي‌كرد، روزي با لباس درويشي از محلة حسينا مي‌گذشت. از كنار مكتب‌خانه كه گذشت صداي حسينا را در حال قرائت قرآن شنيد. مشتاق صداي او شد. به مكتب‌خانه رفت و از ملاي مكتب‌خانه پرسيد: اين بچ‍ّة كيست؟ ملا گفت: فرزندخواندة پيرمردي خاركن است كه روزگار را به تنگدستي مي‌گذراند. حاكم گفت: بگو فردا به دربار بيايد و رفت. ملاّ خبر را به پيرمرد و پيرزن رساند و آن دو به درگاه خدا شكر آوردند و روز بعد به حسينا لباس خوب پوشاندند و آداب احترام را به او آموختند و به دربار رفتند. آنجا بود كه فهميدند قلندر ديروز، همان حاكم است. حسينا احترام و ادب به جا آورد. سلامي كرد و زمين ادب بوسيد. حاكم از خشوع و خضوع او خوشش آمد و پس از اينكه او را در كنار خود نشاند به پيرمرد گفت: اين فرزند خود را به من بسپاريد. از اين بابت دستور مي‌دهم كه شما تا آخر عمر در يكي از خانه‌هاي همين كاخ با بهترين زندگي روزگار را به آخر برسانيد. پيرزن به پيرمرد گفت: اِي مرد، اين پسر فرزند اميري بوده و خداوند او را به پادشاهي مي‌رساند، قبول كن. اين همان حكمتي بود كه مي‌گفتي. 
پيرمرد قبول كرد و حاكم به قول خود جامة عمل پوشاند و حسينا را به مربي‍ّان و داي‍ِگان مخصوص سپرد تا تربيتش كنند.
حسينا روز به روز بافرهنگ‌تر، زورآورتر و كلان‌تر شد تا اينكه به سن بلوغ رسيد و جواني رشيد شد كه از صلابت و دانش او همه به حيرت بودند. حاكم روزي به او گفت: پسر جان حال بايد براي خود همسري برگزيني، به شهر برو و در لباس مبدل به همه جا سر بزن. هر دختري كه در دل تو جاي پيدا كرد به من بگو تا برايت خواستگاري كنم. 
حسينا قبول كرد و هفته‌اي را به اين كار گذراند و هر روز بدون خبري به كاخ بازگشت. وزير حاكم گفت: اين كه نمي‌شود. تمام شهر را زير پا گذاشته‌اي و همسري انتخاب نكرده‌اي. من دوستي دارم كه بازرگان مشهوري است و دختراني چون پنجة آفتاب دارد كه نه آفتاب آنان را ديده نه مهتاب. فردا آن دو دختر به حمام مي‌روند. من نشاني آنان را به تو مي‌دهم. به سر راهشان برو. بي‌گمان يكي را خواهي پسنديد و آرزوي حاكم بر آورده مي‌شود. 
حسينا پذيرفت و روز بعد در وقت معين جلوي مسير آن دو دختر حاضر شد. نام يكي از آنان «حوري» بود و ديگري «پري». از گرمابه كه بيرون آمدند از شدت گرما روبنده را بالا زده بودند؛ چون مي‌انديشيدند كه محل قُر‌ُق است. بي‌خبر از آنكه فرزند حاكم، حسينا، بر سر راهشان انتظار مي‌كشيد. حسينا با ديدن پري، يك دل، نه، صد دل عاشق او شد. دختران شرم‌زده روبنده‌ها را پايين زدند و دور شدند و حسيناي دلداده كه دستي در شعر و شاعري داشت و آوازي خوش مي‌خواند، بيتي را دستلاف كرد كه: 

پري ديدم كه از حموم در آمد 
سر زلفاي سياش در چنگُم آمد 
نظر كرده حسينا بر قد او 
تنش لرزيد و جانش بر لب آمد 

دختران موضوع را فهميدند و بر سرعت گامهايشان افزودند. حسيناي دلباخته به دنبال آنان روان شد و به سبب بي‌محل‍ّي كردن دختران ناراحت شد و گفت: 

binabadiha بازدید : 235 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (5)

دعای فرجنیمه شعبان امسال جای دوست گرانقدرم آقا محمد دقیق خیلی خالی بود . عصر روز 14 شعبان مراسم بدرقه ایشان به همراه خانم و برادر آقا طاهر و همسر و حسین اقای بهارشاهی و همسر و مادرشان و آقا میرزا حسن نخعی بود . این عزیزان به سفر معنوی به مکه مکرمه و مدینه منوره مشرف شدند که برابشان آرزوی سلامتی و قبولی زیارت و برگشت توام با سلامتی را می نماییم .جشن امسال قدری متفاوت بود چرا که گروه موسیقی هم در این جشن دعوت شده بود . این گروه شامل آقا غلامرضا دهنوی نوازنده دهل و سرنا و نینوا و دایره و خواننده و آقای بیابانی نوازنده دوتار و سنتور و سرنا و ارگ و آقای محسنی هماهنگی و تنظیم صدا بود .

 

میلادجای شما خیلی خالی بود . مراسم در ساعت نه و نیم شب در محوطه مدرسه بین آباد و داخل زمین والیبال برگزار شد . مراسم با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید شروع شد وبعد با مداحی آقا علیرضا تاجدینی ادامه یافت و بعد آواز محلی با تک نوازی سنتور و دایره و آواز غلامرضا دهنوی و مداحی آقا غلامعلی تاجدینی و بعدنوازندگی دوتار و آواز محلی حسین اقا و هادی آقا و آقا ایرج تاجدینی و آنگاه سرود گروه سرود جوانان اجرا شد . آنگاه ساز و دهل و رقص محلی که با استقبال بی نظیر مسن تر ها مواجه شد  و در انتها هم نوازندگی نینوا و ارگ بود . بعد از مدتها استفاده از سازهای الکترونیک در مراسم شادی روستای بین آباد  حضور گروه موسیقی نوازنده سازهای سنتی باعث خوشحالی زاید الوصف بزرگ تر ها شد . خدا را شاکریم که در شب جشن میلاد منجی عالم بشریت توانستیم دلهای مردم مهربانمان را دوباره شاد کنیم .از تلاشهای آقایان حسین و محمد رهبر و رضا دقیق رپیس محترم شورا و رضا تاجدینی و سایر جوانان عزیز که در آماده سازی اجرای جشن تلاش فراوانی نمودند صمیمانه تشکر می نمایم .به امید ظهور حضرت حجت ابن الحسن ولی عصر ارواحنا فداه و تعجیل در فرج صلوات .تلاوت قرانمداحیجشن نیمه شعبانادامه مطلب

binabadiha بازدید : 76 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

بنام خدا

 

 

اگرچه برات در اسناد بانکی ارائه سندی معتبر برای دریافت وجه نقد معنا دارد اما در ادبیات دینی و فرهنگ عامه خراسان  کاربردی مشخص دارد به گونه ای که در استانهای خراسان سه شب قبل از نیمه شعبان را "برات" گویند.

 

 در این شبها مردم با روشن کردن شمع بر گلزار مردگان خود برای شادی روح آنها دعا می‌خوانند و این چراغانی کردن مزار مردگان به چراغ برات معروف شده که با گذشت چندین سده همچنان در فرهنگ مردم استان تجلی دارد.


اگرچه آیین برات نیز همچون بسیاری از رسم ورسوم کهن ایرانی آن گونه که باید مورد نقد و بررسی قرار نگرفته، ولی اسنادی وجود دارد که این آیین زرتشتی در اثر مرور زمان رنگ اسلامی‌ گرفته و در فرهنگ دینی و اسلامی ‌نیز ورود یافته و همچنان نیز این سنت حسنه با جلای اسلامی ‌در ایران زمین وجود دارد.


گرامیداشت مردگان در بین ایرانیان ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قایل بوده و سعی می‌کرده اند که به نوعی روح آنان را از خود راضی نگه دارند و بر اساس همین سنت اساس مراسم گوناگونی برای تجلیل از مردگان و شادی روح آنها و طلب آمرزشان در نقطه نقطه ایران زمین وجود دارد که در استان خراسان به این  رسوم "چراغ برات" می‌گویند که موضوع شناخته شده ای در بین ایرانیان به خصوص خراسانیهاست.

 

البته این سنت حسنه در بین مردم استان تهران و برخی از دیگر از استانهای کشور در آخرین جمعه ماه اسنفد هر سال و در مناطق استانهای گیلان و آذربایجان و یزد نیز در برخی جمعه ماه رجب خیرات برای خیرات مردگان وجود دارد.
اما مردم خراسان در نیمه‌های ماه شعبان هر سال یعنی طی روز‌های دوازدهم تا چهاردهم شعبان با برگزاری مراسم مذهبی ویژه ای با عنوان برات یاد و خاطره عزیزان از دست رفته را گرامی ‌داشته و به یاد مردگان خیرات می‌کنند.

دامنه این رسم آن چنان گسترده است که به ماه شعبان در این منطقه ماه برات نیز می‌گویند. مراسم شب‌های برات یا چراغ برات سابقه‌ای دیرینه و ریشه‌دار دارد.

اگرچه مراسم چراغ برات که در سه شب و روز یازده تا چهارده شعبان و یا دوازده تا 15 شعبان در استان خر اسان، ریشه دینی ندارد و در چند صد ساله حضور اسلام در ایران این سنت مورد تایید پیشوایان دینی قرار نگرفته ولی این سنت حسنه مربوط به ایران باستان است و به دلیل عجین شدن این رسوم با دین مبین اسلام تاکنون مخالفتی از سوی مراجع دینی با آن صورت نگرفته است.


ایرانیان مسلمان شده به خصوص در قرون سوم و چهارم هجری تلفیقی شیرین و موفق از باورهای ایرانی پیشین و اسلامی‌ خود ساختند، بدین گونه که هزار سال پیش در خراسان بزرگ عید یا مراسم لیله البرات یا لیله الصک را در نیمه شعبان ماه با همان رسوم و آیین ایرانی - زرتشتی اما با توضیح و توجیه اسلامی‌ت دارک دیدند و برگزار کردند.

 

ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی نیز در این مورد می‌گوید: سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم این ماه ایام البیض نام دارد و شب پانزدهم این ماه شب بزرگ است و لیله الصک و لیله البرات نام دارد، و عوام مردم بر این عقیده اند که صورت افرادی را که در آن سال باید بمیرند خداوند در آن شب به ملک الموت نشان می‌دهد.

 

آیین‌های ویژه برات
بر اساس اعتقادات مردم خراسان در این سه شبانه روز که اعتقاد دارند در آن مردگان آزاد هستند، زندگان با احسان برای آنها نه تنها تلاش می‌کنند تا برات آزادی آنان را از آتش جهنم کسب کنند، بلکه آزادی خود از آتش جهنم را نیز از امام دوازدهم خواستار می‌شوند.


اعتقاد اغلب مردم خراسان بر این است که در این ایام سرنوشت رقم می‌خورد، به طوری که در نقاط روستایی خراسان در شب پانزدهم نیمه شعبان به پشت بام رفته و در مهتاب (اگر شب مهتابی باشد) ایستاده و به سایه خود نگاه می‌کنند و از این طریق سرنوشت خود و اقوام خود را در آن سال پیش‌بینی می‌کردند در عین حال دست به دعا برمی‌دارند و از خداوند طلب سالی خوش می‌کنند.


اقشار مختلف مردم به ویژه کسانی که به تازگی عزیزی را از دست داده‌اند در این روز با حضور در مزار اموات ضمن درخواست آمرزش و زنده نگهداشتن یاد و خاطره درگذشتگان، آنان را در برکات میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) شریک می‌سازند.
 

برات در خراسان مصداقی بر اعتقاد به اصل معاد است که مردم این خطه با انجام اعمال مخصوصی به استقبال آن می‌روند، این مراسم به مدت سه روز و با عناوین مختلف برگزار می‌شود و مردم هر روز آن را با بزرگداشت قشر خاصی از مسلمانان برگزار می‌کنند.
برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زنده‌ها و برات مرده‌ها از عناوینی است که برای این سه روز در نقاط مختلف خراسان استفاده می‌شود که از این میان برات مرده‌ها در ‪ ۱۴شعبان با شور و حال خاصی برگزار می‌شود.
 

پخت انواع نانهای سنتی مانند روغن جوشی، چگلک (نوعی نان همانند شیرینی نارنجک)، کماچ، تافتون و حلوا و پخش آن دربین مردم به ویژه کودکان از مراسم ایام برات در شهرهای گوناگون خراسان است، مردم این منطقه از کشورمان  اعتقاد دارند پخت این خوراکیها باید قبل از غروب آفتاب صورت گیرد.

 

روغن جوشی

 

روز برات زنده‌ها زمانی برای شکرگذاری به نعمت سلامتی و حیات
روزسیزدهم شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زنده‌ها شهرت دارد و مردم در این روز به شکرانه نعمت سلامتی به پخش شیرینی و شکلات می‌پردازند.
در غروب روز سیزدهم شعبان نیز کسانی که به ‌تازگی عزیزی را از دست داده‌اند اقدام به پخت نوعی نان سنتی به نام روغن جوشی کرده و آن را بین مردم تقسیم می‌کنند

.ادامه مطلب

binabadiha بازدید : 110 پنجشنبه 22 خرداد 1393 نظرات (1)

 

امام مهدياينهم شعري ديگر از دوست و شاعر گرانقدر و محب اهل بيت (عليهم السلام ) آقاي قدير علي مرادي به مناسبت نيمه شعبان از ايشان و لطفشان به بنده و اين وبلاگ متشكرم

بسم الله

آسمان سامرا امشب چه جولان میدهد

مژده دیدارمهدی هم به نرجس هم به مولامیدهد

گوهر ال محمد شد هویدا در زمین

نیمه شعبان همیشه بوی ریحانمیدهد

شهرقم وجمکران غوغابه پاهست شیعیان

بوی عطر مهدی از محراب مسجدشیعه را جان می دهد

صحن مسجد غرق در نورمنتطر اماده است

او اشارهگرکند این جمعیت جان میدهند

ای علی جانت فدای تار موی صاحبت

صاحبی که حقبه او دستور وفرمان میدهد

گل

  تقدیم به صاحت مقدس امام زمان عج تعالی فرجه  

 نیمه شعبان 1393

عيد مبارك


تعداد صفحات : 16

درباره ما
Profile Pic
روستای بین آباد در فاصله 65 کیلومتری شهرستان بیرجند و 35 کیلومتری شمال شهرستان خوسف در منطقه ای کوهستانی و پوشیده از درختان بادامشک و بنه واقع شده است و آبی بس گوارا و شیرین دارد . این سایت سعی دارد به معرفی این روستا و ارتباط دوستداران آن و نشر فرهنگهای اصیل و کهن آن بپردازد. دست تمنا برای همکاری به سوی شما دوست گرانقدر دراز می کنیم و امید به همکاری شما داریم .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به چه مطالبی بیشتر علاقه مند هستید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 240
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 1,385
  • بازدید سال : 5,270
  • بازدید کلی : 76,538