سفر کردم به دنبال سر تو 
سپر بودم برای دختر تو 
چهل منزل کتک خوردم برادر 
به جرم این که بودم خواهر تو 
حسینم واحسین گفت و شنودم 
زیارت نامه ام جسم کبودم 
چه در زندان، چه در ویرانة شام 
دعا می خواندم و یاد تو بودم 
برای هر بلا آماده بودم 
چو کوهی روی پا استاده بودم 
اگر قرآن نمی خواندی برایم 
کنار نیزه ات جان داده بودم

با پوزش از تاخير ارسال خبر ، باخبر شديم كه دوست فرهنگي و ارجمندمان عباس آقاي بهاري به سمت معاون فرهنگي اداره كل ارشاد اسلامي خراسان جنوبي منصوب شدند . اين انتصاب شايسته را به ايشان و خانواده فرهنگ و هنر استان خراسان جنوبي تبريك عرض مي نماييم و برايشان آرزوي توفيق مي نماييم .

امسال محرم در بين آباد نسبتا مناسب و خوب بود . يكي از امكاناتي كه امسال اضافه شده بود و كارها روي روال بهتري انجام مي شد ، آشپزخانه مسجد بود كه بهسازي آن باعث نظم و ترتيب و بهداشتي سازي و تسريع در توزيع غذا بود . ديگه اينكه عليرغم بارندگي بسيار خوبي كه روز قبل يعني شب هشتم و روز 7 شده  بود و كوچه ها گل بود جلوي مسجد كه سنگفرش بود از كثيف شدن صحن آن جلوگيري مي كرد .

ما از روز تاسوعا بعداز علمگردان داخل ده به بين آباد رسيديم . روز 8 محرم جوانان عاشق حسين بين آباد به رسم همه ساله با هيئت به دهنرود و مزار سيد ابوالقاسم رفته بودند . البته بزرگترها مشاركت كمي داشتند . وقتي ما رسيديم هيئت به جلوي مسجد رسيده بود و بحث بر سر اين بود كه الان هيئت دهنرود به بين آباد مي آيد و سريعتر به طرف مزار شهيد عازم شويم . هيئت به طرف مزار شهيد رفت و دوستان هيئت دهنرود هم با نظم خاصي به مزار شهيد آمدند و نوحه خواني كردند . سپس حاج آقاي خزاعي از روحانيون اعزامي سخنراني كرد . مراسم خوبي بود .ظهر تاسوعا حاج آقاي شاهبيكي امام جمعه محترم خوسف ، آقاي مهندس شفيعي مدير كل روستايي و آقاي فاطمي بخشدار مركزي مهمانمان بودند . حاج آقاي شاهبيگي سخنراني بسيار جالبي در مورد قيام حسيني نمودند .  شب عاشورا هم پس از صرف اشكنه عدس مراسم با دسته بندي شروع و نوحه هاي خوبي توسط مداحان خوانده شد . آنگاه زيارت عاشورا و در نهايت هم روضه و نوحه البته در بين اين مراسم راي گيري در مورد هيئت امنا هم انجام شد و آقايان فضل الله تاجديني و رضا دقيق و  رضا اسد و حسين رهبر و علي زارع به عنوان هيئت امناء جديد انتخاب شدند .

 سحر عاشورا ما بر طبق رسم هرساله براي مراسم صبح روسياه به مسجد رفتيم و پس از اجراي اين مراسم ساعت 6 صبح زيارت عاشورا و سپس صبحانه نذري آقا عليرضا تاجديني ما اعلام كرديم كه ساعت 9 هيئت به مزار شهيد برود اما يكباره خبر دادند كه هيئت روستاي آرك به سمت مزار شهيد عازم است . بسرعت خود را به مزار شهيد رسانديم و منتظر ورود هيئت آرك شديم . آنها هم با نظم خاص واردشدند و عزاداري مفصلي كرديم و سپس حاج آقا مرادي از روحانيون اعزامي به منطقه به ايراد سخن پرداختند . پس از عزيمت دسته آرك به مسجد رفتيم و از سخنان شيواي استاد كرماني در مورد فلسفه قيام عاشورا بهره برديم و سپس عزاداري و ناهار و ساعت 2و نيم به سمت قتلگاه عازم شديم . مراسم حسن حسين بيناباديها بر دور علم و چاووشي خواني لذت خاصي داشت . عكسهاي اين مراسم را متعاقبا آپلود خواهم كرد 

حضرت علی اكبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1)سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.(2)

باز باران با ترانه ،می خورد بر بام خانه

یادم آید کربلا را ،دشت پر شور و نوا را

گردش یک روز غمگین ،گرم و خونین

لرزش طفلان نالان ،زیر تیغ و نیزه ها را

باز باران با صدای گریه های کودکانه

از فراز گونه های زرد و عطشان

با گهرهای فراوان می چکد

از چشم طفلان پریشان

پشت نخلستان نشسته

رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی

چشم در چشمان هم آرام و سنگین

می چکد آهسته از چشمان سقا

بر لب این رود پیچان

باز باران ،باز باران با ترانه

همچو اشک می بارد از

چشمان یک مرد خسته ،دلشکسته

بغض هیهات بر لب ،از عطش در تاب و در تب

نرم نرمک می چکد این قطره ها

روی لب شش ماهه طفلی، رو به پایان

مرد محزون ،دست پر خون

می فشاند از گلوی نازک شش ماهه

بر لب های خشک آسمان با چشم گریان

باز باران باز هم اینجا عطش ، آتش، شراره

جسمها افتاده بی سر پاره پاره

می چکد از گوشها باران خون و کودکان بی گوشواره

شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان

وندرین تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان

دستها آماده شلاق و سیلی

چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی

اندراین صحرای سوزان ،می دود طفلی سه ساله

پر زناله ،پای خسته ،دلشکسته

روبرو بر نیزه ها خورشید تابان

می چکد خون گلویش بر تن این خاک سوزان

باز باران باز باران !

قطره قطره می چکد از چوب محمل

خاک‌های چادر زینب به آرامی شود گل

می رود این کاروان منزل به منزل

می شود از هر طرف این کاروان هم سنگ باران

آری آری ، باز باران با ترانه!

باز زخم و اشک و درد و تازیانه

آری آری ، تا نگیرد شعله ها در دل زبانه

تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه

تا نبیند کودکی لب تشنه اینجا اشک ساقی

بر فراز خیمه برگونه ها ،بر مشک ساقی

کاش می بارید باران....

کاش می بارید باران

حلول ماه حزن و اندوه اهلبيت (ع) بر همه عاشقان امامت و ولايت تسليت باد.

پهن شد سفره دل، بوی خدا آمده است

به تن شاه و گدا رخت عزا آمده است

در و دیوار حسینه چرا گریان است ؟

نکند فاطمه در روضه ما آمده است ؟

ده شب و روز همه سینه زنان سیرابند

فصل آب آوری شاه وفا آمده است

مژده ای می رسد از پنجره فولاد رضا

سوی ما تذکره کرببلا آمده است

کوچه سینه زنی ارث شهیدان برماست

روزی ما زعطای شهدا آمده است

دم ای اهل حرم باز بگیرد ناظم

حضرت ام بنین با قد تا آمده است

ذهن درگیر سوالی است دوباره امسال

ارمنی در وسط روضه چرا آمده است ؟

بیست روز است ز دروازه شهر نیرنگ

ناله کوفه میا کوفه میا آمده است.

شعر از :محمد حسين رحيميان

http://www.ghasemiyoon.ir/

آقای غلامحسین حسینایی یکی از مردان نیک و مجرد روستای ماست .ایشان از سالها قبل به همراه مادرمرحومشان عمه کلثوم در سرا بالا زندگی می کنند . قبل از این و در زمان حیات پدرشان منزل ایشان در کنار منزل علیرضابیک طرف مقابل کوچه بود .که الان کاهدانهای کربلایی حیدر انجاست .ایشان در اوج جوانی شروع به خرید و فروش گوسفند و به عبارتی جلاب کشی نموداما مهارت کم و سوء استفاده خریداران باعث ورشکستگی ایشان گردید . عمو حسینایی مردی خون گرم و خوش قلب است و در اکثر کارهای عمومی مشارکت می نماید .ایشان صدای خوبی دارد و قبلا نی هم می نواخت او تبحر خاصی در خواندن آواز پایین ولایتی و یا به عبارتی سبک شیرازی و کرمانی دارد . برای ایشان آرزوی طول عمر با برکت می نماییم.

(عكس از : دوست ارجمند محمد آقاي دقيق)

1-روز جمعه روز بام اندود يا همان بونندوي خودمان بود . عزت الله تمام خانه هايشان را بونندو(boonendao) كردند و پدرم هم همزمان چند خانه را، بيا و بگيري بود . همت مردان بين ابادي در كمك به اين مراسم قابل تقدير بود . از وقت لوله كشي اب شرايط بونندو راحتتر شده است و ديگه به خانمها براي آب آوردن نياز نيست . اما زمانهاي قديم وقتي كسي مي خواست بونندو كند تمام مردان ده بسيج مي شدند و برخي از مردان با دوتينه آب مي اوردند و تمام زنها و دختران ده هم با بانكه و قديم ترها با سطل هاي سيمكو و يا سبو آب مي آوردند و خاكها به قول بين آباديها داو(Deao)گرفته مي شد و بعد هم صبحانه دستجمعي و بعد گل اندود كردن بامها براي استقبال از باران و برف زمستاني .

2- سنگفرش كوچه ها از جلوي سراي قاسمعلي شروع شده بود .همت و تلاش شورا و دهياري قابل تقدير است .

3- در مسجد و آشپز خانه آن جهت استقبال از محرم بيا و بگيري بود و آشپز خانه مسجد به نحو نسبتا مناسبي باز سازي و بهداشتي سازي گرديده است كه تلاش آقاي نوازي و ساير دست اندركاران قابل تقدير است .

4- دورهيأت جديد  هم  سراميك كاري شده و خاك گچ شده و در حال برق كشي است . آشپزخانه هيأت جديد كاشي شده و سرويس هاي دستشويي و وضوخانه آن هم كاشي شده است . از تلاشهاي دوستان ارجمند شورا و دهياري تقديرمي گردد.