هفته پیش بین آباد مراسم عروسی حامد آقای نوازی بود . اون شب آقای دکتر نیکو سرشت و آقا رضا بهاری هم از مشهد آمده بودند . شب عروسی ما دیرتر رسیدیم .من سفر کاری به خرم اباد رفته بودم و بلافاصله پس از رسیدن عازم بین آباد شدم و دوستان مشهدی هم با تاخیررسیده بودند  . مراسم خوبی بود مطرب این مراسم آقا غلامرضا دهنوی و آقای بیابانی بودند . وقت شام بحث کوهنوردی شد . اخه آقا رضا و آقای دکتر پای ثابت کوهنوردی در مشهد هستند . پیشنهاد شد که فردا صبح ساعت 4 و نیم بیدار بشیم و به چنگ خارو (chenge kharoo) صعود کنیم . صبح راس ساعت آماده بودیم من و آقای دکتر و آقا رضا و آقا اسماعیل بهاری ، عباس اقا بهاری و آقا فضل الله تاجدینی به راه افتادیم بساط صبحانه هم در کوله پشتی قرار گرفت . هنوز هوا تاریک بود . به طف تنگل زنو و او اشکمبه رفتیم و از اونجا به سمت راست و محله جا حسینعلی بیک و بعد از کنار دال گو خداداد به راس قله صعود کردیم . منکه اولین بار بود که به قله صعود می کردم دچار ضعف شدیدی شدم و در بین راه قدری استراحت کردم و پس از خوردن چند تکه نان و گردو مجددا براه افتادیم قبل از ساعت 6 و نیم در بالاترین نقطه چنگ خارو بودیم . در بین راه از درختان بنه سرسبز و کسور و سیه چوب (در کمال ناباوری ) عکس گرفتیم . صبحانه با چای آتشی و ماست مشکی چکیده و پنیر خیلی لذت بخش بود . در برگشت مستقیم پایین آمدیم و ساعت 8 صبح به داخل بین آباد رسیدیم . سفری صبحگاهی و بسیار لذت بخش بود جای همه دوستان خالی و ممنون از دوستان گرامی علی الخصوص اقای دکتر و آقا رضا بابت راه اندازی این سفر لذت بخش .

 یکی از مردان بزرگ و بنام سرزمین مادری ام آقای دکتر تاجدینی است . مردی صبور و مقاوم و استوار همچون کوه . مردی که اگر به روح لطیفش نفوذ کنی انسانی آرام ، با ایمان و مهربان را خواهی یافت . هفته پیش در سفر زیارتی مشهد مقدس و پس از پابوسی آقا علی ابن موسی الرضا (ع) فرصتی دست داد که به همراه پدرم  سری به مطب آقای دکتر جهت احوال پرسی بزنیم و دست بر قضا با مطب خلوت ایشان پس از سالها مواجه شدیم . فرصت خوبی بود . آقای دکتر به گرمی از ما استقبال کردند و حال و احوال حسابی و پرس و جویی از احوالات فامیل بین آبادی . بنده هم فرصت را مغتنم دانسته و ضمن معرفی وبلاگ بین آباد به ایشان و دعوت از ایشان برای بازدید از این وبلاگ لحظاتی را پای درد و دل ایشان نشستیم و چند عکس یادگاری . 

آقای دکتر عباس تاجدینی متولد  4 آبان 1308 در روستای بین آباد است از پدری بنام علی مراد و مادری بنام فاطمه . ایشان دوران کودکی را در بین آباد سپری نموده اند . منزل قدیم ایشان پایین ده و داخل حیات مرحوم محمد آقای خاکرند است . ضمن اینکه پدر مرحوم ایشان از فامیل آقایان خاکرند بوده و مادر ایشان هم فرزند حسنقلی زارع پیشه پدر مادربزرگمان بوده است . خشکسالیهای پی در پی و نبود درامد پدر و مادر ایشان را وادار به ترک وطن می نماید . ایشان به همراه پدر و مادر مرحومشان بصورت پیاده راهی مشهد مقدس می شوند . در بین راه پدر و مادر ایشان مرحوم می شوند و ایشان  در منطقه شادمهر تربت حیدریه تنها می مانند . انسانی مهربان  بنام شازده سرپرستی ایشان را بر عهده می گیرد . آقای دکتر به علت هوش سرشار مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری طی می نمایند . ابتدا به عنوان دبیر بهداشت جذب آموزش و پرورش خراسان می شوند و در دبیرستانهای هدایت ، شاه رضا ، تربیت معلم ، دانشکده کشاورزی و دانشسرای دختران تدریس می نمودند و همزمان مشغول به تحصیل دوره طب در دانشگاه مشهد می گردند . سپس در دوره تخصصی طب اطفال تحصیل نموده و پس از فراغت از تحصیل مشغول مداوای بیماران می شوند. آقای دکتر تاجدینی 5 سال به همراه آقایان دکتر یغمایی و دکتر سامی راد (رئیس دانشگاه ) در بخش اطفال بیمارستان امام رضا(ع) مشهد مشغول مداوای بیماران بودند .  از نقاط افتخار ایشان تاسیس مرکز بهداشتی و درمانی فرهنگیان خراسان در کوچه مقابل اداره کل آموزش و پرورش خراسان است . آقای دکتر تاجدینی به مدت 5 سال در حین طبابت مدیر عامل جمعیت هلال احمر خراسان بودند و در تمام حوادث ناگوار زلزله طبس گلشن ، قاین و بیرجند جزو اولین کسانی بوده اند که در محل وقوع حوادث حاضر شده و به هموطنان خود خدمات رسانی نموده اند .آقای دکتر تاجدینی با همسری مومنه ازدواج نمودند که انسانی بسیار وارسته بودند و چند سالی است که به رحمت حق شتافته اند و در جوار آقا امام رضا (ع) در صحن جمهوری اسلامی مدفون هستند . یکی از دل مشغولی های آقای دکتر حضور همه روزه در حرم مطهر رضوی و حضور بر سر مزار همسر از دست رفته است . ثمره ازدواج ایشان 5 فرزند صالح ( سه پسر و دو دختر ) است . پسر ارشد ایشان در آلمان زندگی می نمایند و مشغول تجارت هستند و سالی یک بار جهت سالگرد مادر و دیدار با فامیل به مشهد می آیند . فرزند دوم پسر ایشان آقای دکتر شهاب تاجدینی متخصص جراحی مغز و اعصاب هستند و در بیمارستان رضوی مشغول به کار می باشند . فرزند پسر کوچکترشان هم فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع غذایی هستند و در حال حاضر مشغول تجارت بین ایران و کانادا و ایران و چین هستند .یکی از فرزندان دخترشان مربی بهداشت هستند و همسر ایشان هم از اساتید بنام قندشناس ایران هستند . دختر خانم دیگرشان خانه دار بوده و همسر یکی از متخصصین ارولوژی بنام مشهد می باشند .بهانه ای بود که به مناسبت اول شهریور ماه روز پزشک یادی از این پزشک محترم پیش کسوت همشهری که حق بزرگی بر گردن بسیاری از کودکان دیروز و پدر و مادرهای امروز دارند ، بنماییم . هنوز هم دستان ایشان دستانی شفابخش است و نسخه های ایشان نسخه هایی کم نظیر . برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی ، سعادت و طول عمر می نماییم .

در زیر بعد از کسب اجازه از آقای رهبر مجموعه عکس عروسی ایشان که حدود دو هفته پیش برگزار شد تقدیم می گردد .در سالهای قدیم عروسی در ابتدا به مدت 7 روز در بین آباد برگزار می شد و سپس این مدت به سه روز در سالهای قبل از انقلاب تقلیل یافت . یک شبانه روز حنابندان و حمام روون و یک شبانه روز عروسی و یک شبانه روز بعد از آن در سه وعده صبح و ظهر وشب مردم دعوت صاحب مراسم بودند . از برامدن افتاب و بعد از صبحانه مطربهای عروسی که آن زمان ساز و دهلی بودند شروع به نواختن آهنگهای مختلف می نمودند . که شامل تنوعی از رقصهای محلی بود که متاسفانه بسیاری از انها به فراموشی سپرده شده است . یکی از خصوصیات رقصهای محلی محتوای فرهنگی آن بود . موضوع جالب این بود که هنگامی که مهمانهای خارج از ده میرسیدند اگر از طرف آرک می امدند بالای گدار قلعه و اگر از طرف ماهمیران می آمدند  سرسنگ و بالای قنات  با ساز و دهل به پیشواز مهمان می رفتند . احترام فوق العاده به مهمان و رعایت آداب رفتن به مراسم از مهمترین نکات برجسته این گونه مراسم بود یعنی اینکه کسی بدون دعوت به هیچ عنوان در مراسم شرکت نمی کرد . از هر خانواده فقط دو نفر پدر و مادر هنگام وعده های غذایی از سفره صاحب مراسم استفاده می کردند و کلا دیسیپلین این مراسم خیلی بالا بود .

.

این هفته دو خبر خوب و بد در بین آباد اتفاق افتاد .هفته پیش شب جمعه عروسی محمد آقای رهبر بود . جاتون خالی خیلی مهمون داشت وقتی ما رسیدیم مردم برای بردن داماد به خانه آقا میسر رهبر می رفتند .ساز و دهل کوک بود و از داماد خبری نشد . بالاخره بعد از مدتی داماد سررسید و با مردم به طرف خانه عروس به راه افتادیم . داماد را به خانه عروس تحویل دادیم و خودمان بطرف هیئت جدید جهت پذیرایی با شربت وشیرینی به راه افتادیم . بعد از پذیرایی نوبت گروه موسیقی آریا یا همان داروغه سه قلعه ای رسید . این گروه سرقنات بساط خودش رو پهن کرده و موسیقی غربی به راه شد . تا نیمه های شب بزن و برقص بود و فردا هم این مراسم در محل میدان جدید و وسیع جلوی مسجد که حالا کاملا سنگ فرش شده ادامه یافت . وجود امکانات بهتر و فضای تمیز هم نعمتی است . دست همه دست اندرکاران درد نکنه . 

روز شنبه این هفته هم خانم صغری شباهنگ همسر مرحوم میرعلی که مدتی بود بیمار بودند به رحمت حق شتافتند . خدایش بیامرزد .انسانهایی بسیار خوب بودند . این مادر محترم که مادر علی آقا ، آقا رضای ده خواه و سه دختر بودند مدت زیادی بود که در بیرجند زندگی می کردند و روزهای آخر عمر به بین آباد باز گشتند . خداوند به همه بازماندگان صبر و اجر عنایت فرماید و ایشان را غریق رحمت خودش گرداند .

بالاخره پس از تلاش و همت چند ساله دوستان عزیز و هیئت امناء محترم ، هیئت جدید در استانه بهره برداری قرار گرفت تعدادی عکس از آخرین مراحل آماده سازی این مجموعه را که با همت و تلاش مضاعف جوانان عزیز به مرحله بهره برداری نزدیک می شود به اشتراک می گذارم. از همه دوستان علی الخصوص دوستان ارجمندمحمد آقای دقیق ، آقارضا دقیق ، علی آقای زارع ، آقا فضل الله و آقا رضا تاجدینی (اسد) تشکر ویژه می نماییم .

روز عید فطر قبل از ساعت 8 مردم در میدان جلوی مسجد جمع شده و فطریه روزه را که شامل گندم و پول بود به شورا و دهیار محترم تحویل دادند و سپس تکبیر گویان بطرف سر قنات رفته و نماز عید سعید فطر را با شکوه خاصی بجا آوردند . موکتهای تهیه شده جهت مکان نماز و بنر قنوت نماز عید از تلاشهای دوستان کانون فرهنگی مسجد و پایگاه مقاومت شهید تاجدینی بین اباد بود که از این عزیزان هم سپاسگذاری می نماییم .سپس همه باهم و پس از نماز و دعا و صرف شیرینی به طرف مسجد رفته و غلور نذری آن روز را صرف نمودیم .

26 اردیبهشت ماه 94 جشن عید مبعث با همکاری پایگاه مقاومت شهید تاجدینی بین اباد برگزار گردید . این جشن با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز گردید. سپس آقایان محمد دقیق و علیرضا تاجدینی به مداحی پرداختند . آنگاه گروه سرود پایگاه سرود زیبایی را ارائه داده و سپس برادران دقیق نمایشنامه طنز زیبایی را اجرا نمودند . در انتها هم گروه موسیقی سنتی برادران علی زاده مراسم را ادامه دادند و در پایان با پذیرایی و پخش شربت و شیرینی مراسم پایان یافت .از محمد آقای رهبر رئیس پایگاه بابت تقبل زحمات تشکر می نماییم .

افسوس که ایام شریف رمضان رفت 

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سی پاره این ماه مبارک 

از دست به یک باره چو اوراق خزان رفت

شد زیر وزبر چون صف مژگان، صف طاعت

شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی قدری ما چون نشود فاش به عالم 

ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت 

با قامت چون تیر در این معرکه آمد

از بار گنه با قد مانند کمان رفت
بر داشت ز دوش همه کس بار بگنه را 

چون باد سبک آمد و چون کوه گران رفت

از رفتن یو سف نرود بر دل یعقوب 

آن ها که به صائب ز وداع رمضان رفت

خواستم بابت غیبت طولانی عذرخواهی کنم اخه مدت زیادی هست که وبلاگ بروز نشده . دلیلش هم مشغله کاری بیش از حد بنده بود . در سه ماهه اول سال 94 بین آباد شاهد اتفاقات متعددی بود . از جشن عید مبعث ، حضور برنامه بقبند رادیو خراسان جنوبی در بین آباد و جشن نیمه شعبان و بارندگی سیل آسا در روزهای آخر خرداد و اتفاقات ریز و درشت دیگه که به مرور در مورد هرکدام بیشتر اطلاعات ارائه خواهد شد . دیروز هم خانم شرف نسا نظری از بین آبادی های مقیم ماهمیران و خواهر دین جو محمد آقای نظری به رحمت حق شتافتند . واقعا سعادت میخواد که در شب شهادت بزرگ مرد تاریخ ، شاه انس و جان داناترین مردم روی زمین مولا علی (ع) کسی به دیدار حق بشتابد . روح ایشان غریق رحمت و مغفرت باد و خداوند متعال به بازماندگان صبر و اجر عنایت فرماید .